3

تو حلقه تکرار یک سری رفتار مخرب گیر افتادم که تقریبا تمام وقت مفیدی که باید درس بخونم بین توییتر و تلگرام و فیس بوک می چرخم بعد شب که میرم توی تخت انگار که کرم ابریشم کپلی که داره برگ های تازه رو گاز می زنه و با خودش فکر می کنه وقتی پروانه شد چیکار ها میتونه کنه با خودم فکر می کنم فردا که لاغرتر بودم و زبان های بیشتری بلد بودم و موقعیت اجتماعی و مالی بهتری برای خودم ساخته بودم چه کار هایی می خوام کنم.

یکی از فکر هایی که همیشه دارم اینه که بلاخره یه روز میرم لس انجلس و دنبال رایان میگردم از طریق تنها دوستش که اسمش رو میدونم. شاید خیلی سال بگذره. شاید هم کلا بعدا انگیزه ای برای این کار نداشته باشم ولی همواره این تصور توی فکرم برق می زنه که بعد چندین سال میرم پیداش می کنم و خیلی جالب خواهد بود

 

You must've called a thousand times to tell me you're sorry for everything that you've done

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها